ارغوانارغوان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره

ارغوان آرام جان

برای ارغوان

  این لحا ف و بالش و تشک مخصوص عروسک رو هم عمه رقیه(یا به  قول ارغوان  "عمه پالی") زحمت کشیده  و برای ارغوان درست کرده وارغوانم اسم این عروسک رو هم رویا گذاشته ...
3 دی 1392

یلدا مبارکککککککککککککککک ارغوانم

    امسال یلدا برای ما مهم نبود که هندونه شیرین باشه یا نه   انار هایی که دانه کرده بودیم ترش باشند یا نه   لبو هایی که میخواستیم بار بگذاریم بی مزه اند یا نه   .   .   .   مهم این بود که تو بودی ،تو شاد و سالم بودی و میدویدی همچو آهو   خدایا به خاطر همه چیز ممنونم ، روزی هزار بار سپاس   ...
3 دی 1392

21 ماهگی

                                                                                                            ...
21 آذر 1392

پاییز تمام میشود

ارغوان دندوهاش داره جوانه میده خیلی اذیت میشه ، اخلاقش هم کمی  بد شده و گاهی الکی جیغ هایی میکشد اما بزرگ شدنش را کاملا" لمس میکنیم ، برای رفتارهای من و باباش بسان آیینه ای است که گاهی از تعجب هر دو هاج و واج میمانیم .وقتی خوشحال میشود همانند آهویی کوچک میدود و هنگامی که عصبانی میشود گریه میکند. همچو من نازک دل است و طاقت ناراحتی  کسی را ندارد .نماز  یا به قول خودش (مماز) میخواند و همه را دعا میکند ، برای خودش هم اسم گذاشته (آنی) و هر روز تا چشمش به عکسهای عروسی من و بابامهدیش میافته میگه (( آنی عروس ایشالاه ،عمو  عروس ایشالاه و......تمام فامیل را یاداوری میکند تا مبادا کسی را از قلم بیندازد) عاشق بادکنک ا...
16 آذر 1392

حس زیبا

برام هیچ حسی شبیه تو نیست تو پایان هر جستجوی منی تماشای تو عین آرامشه تو زیباترین آرزوی منی   ...
28 آبان 1392

برای بابا مهدی

  کودکی، دخترکی ، موقع خواب سخت پاپیچ پدر بود و از او می پرسید: زندگی چیست؟ پدرش از سر بی صبری گفت: زندگی یعنی :عشق ... ... دخترک با سر پر شوری گفت: عشق را معنی کن! پدرش داد جواب: بوسه ی گرم تو بر گونه ی من دخترک خنده برآورد ز شوق گونه های پدرش را بوسید زان سپس گفت: پدر ... عشق اگر بوسه بود... بوسه هایم همه تقدیم تو باد.     ...
21 آبان 1392

ارغوان و تست آش

امروز  صبح به دلم افتاد تا کمی آش درست کنم ، از شانس همه چیز  آماده بود و نیازی به خرید نداشتم .آش را به نیت ارغوانم درست کردم  و برای رهام  کوچولو هم که امروز تولدش بود  و رونیا جون و خاله سمیه هم بردم ، راستی انگار امروز  نی نی خاله سمیه (همسایه طبقه دوم ) هم قراره به دنیا بیاد .ایشالاه که اونم به سلامتی بیاد ارغوان مزه آش را تست میکند     برای رهام جون (تولدت مبارک)   تزیینات روی آش ها به کمک دختر کوچولوی مامان انجام شده است ...
21 آبان 1392

20 ماهگی گلم

٢٠ماهه عشق ما معنا دار تر شده ٢٠ ماهه زندگی ما زیباتر شده ٢٠ ماه  از زمینی شدن فرشته ی کوچک زندگی مان میگذرد  و من خدا را به این ماه عزیزش قسم میدهم مراقب همه کوچولو ها باشه و کوچولوی منم بین اونها   ارغوانم با پا نهادنت به زندگی من و بابا مهدی وجودت بسان ریسمانی است که به دور ستون عشق ما پیچید و آن را محکم تر کرد ،حال این ریسمان ریشه در این ستون انداخته و دست در دست هم رشد میکنند، پس ای عزیزتر از جانمان ٢٠ ماهگیمان مبارک   ...
20 آبان 1392