ارغوانارغوان، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره

ارغوان آرام جان

ارغوان و تست آش

امروز  صبح به دلم افتاد تا کمی آش درست کنم ، از شانس همه چیز  آماده بود و نیازی به خرید نداشتم .آش را به نیت ارغوانم درست کردم  و برای رهام  کوچولو هم که امروز تولدش بود  و رونیا جون و خاله سمیه هم بردم ، راستی انگار امروز  نی نی خاله سمیه (همسایه طبقه دوم ) هم قراره به دنیا بیاد .ایشالاه که اونم به سلامتی بیاد ارغوان مزه آش را تست میکند     برای رهام جون (تولدت مبارک)   تزیینات روی آش ها به کمک دختر کوچولوی مامان انجام شده است ...
21 آبان 1392

20 ماهگی گلم

٢٠ماهه عشق ما معنا دار تر شده ٢٠ ماهه زندگی ما زیباتر شده ٢٠ ماه  از زمینی شدن فرشته ی کوچک زندگی مان میگذرد  و من خدا را به این ماه عزیزش قسم میدهم مراقب همه کوچولو ها باشه و کوچولوی منم بین اونها   ارغوانم با پا نهادنت به زندگی من و بابا مهدی وجودت بسان ریسمانی است که به دور ستون عشق ما پیچید و آن را محکم تر کرد ،حال این ریسمان ریشه در این ستون انداخته و دست در دست هم رشد میکنند، پس ای عزیزتر از جانمان ٢٠ ماهگیمان مبارک   ...
20 آبان 1392

گذر زمان با ارغوان

فسقل بادوم من بزرگتر میشوی و  و با بزرگتر شدنت لذت بیشتری به زندگی منو بابا  میدی.لحظات با تو بودن انقدر ناب و شیرین است که لحظه ای به لحظه اش قابل تامل و ثبت کردنی است. لحظه های بزرگ شدنت تکرار شدنی نیست برای همین تمام تلاشم رو میکنم بهترین استفاده رو از با تو بودن و بزرگ شدنت کنم. شیرین زبونم  شکر خدا اکثر کلمات رو میگویی و معنی همه چیز رو میفهمی.وقتی به تقلید  از من به بابا مهدی میگی (متدی ) و من به تو میگم نه بگو بابا و تو برای دل من و نشان دادن اقتدارت میگی (متدی بابا ) .و قیافه من اینجوری میشه دلبرم  گاهی به مامانم میگی نسین مامان (نسرین مامان) و قند در دل همه ا...
14 آبان 1392