گذر زمان با ارغوان
فسقل بادوم من بزرگتر میشوی و و با بزرگتر شدنت لذت بیشتری به زندگی منو بابا میدی.لحظات با تو بودن انقدر ناب و شیرین است که لحظه ای به لحظه اش قابل تامل و ثبت کردنی است.
لحظه های بزرگ شدنت تکرار شدنی نیست برای همین تمام تلاشم رو میکنم بهترین استفاده رو از با تو بودن و بزرگ شدنت کنم.
شیرین زبونم شکر خدا اکثر کلمات رو میگویی و معنی همه چیز رو میفهمی.وقتی به تقلید از من به بابا مهدی میگی (متدی ) و من به تو میگم نه بگو بابا و تو برای دل من و نشان دادن اقتدارت میگی (متدی بابا ).و قیافه من اینجوری میشه
دلبرم گاهی به مامانم میگی نسین مامان (نسرین مامان) و قند در دل همه اب میکنی .....
اینجاست که میفهمم که خداوند چقدر مرا دوست داشته که فرشته کوچولویی مثل تو رو برای ما زمینی کرده هزاران بار سپاسگذاری اش میکنم
امروز عصر با بابا مهدی رفته بودیم پروما.اینقدر عاقلانه رفتار کردی که نگو .از جلوی اون همه عروسک و اسباب بازی و خوراکی های رنگی گذشتیم اما انگا نه انگار فقط دست بابا رو گرفته بودی و به دقت همه جا رو نگاه میگردی.ای من فدای,تو بشم ها