یه عالمه خبر
دوستهای مهربون و گلم سلامممممممم
یه عالمه خبر دارم که شاید از شیر گرفتن ارغوان مهمترین و داغ ترین باشه.دختر کوچولوی مامان بالاخره بعد از 2 سال و یک ماه از شیر جدا شد .ماجرای از شیر گرفتن خیلی طولانی شد اما توصیه من به مامان ها اینه که از یک و نیم سالگی شیر دادن و کم کنید تا اذیت نشید و بهترین روش آرام آرام کم کردن شیر دادن است .چون ارغوان شیشه شیر هم نخورده بود موقع خواب چند شب مجبور میشدم بغل کنم و راه برم تا بخوابه.چند روزی رو هم که مهدی ماموریت بود ارغوان همه اش تا آخر شب با بابام بازی میکرد و خسته که میشد سریع خوابش میبرد.ما هم برای موفقیت ارغوان جایزه گرفتیم .یه عروسک ناز که اسمش هم ارغوان گذاشنه صدف...
25ماهگی ارغوان توام با چتد تا اتفاق بزرگ برای خانواده ی ما بود. بابا مهدی رو به عنوان 7 ممیز برتر ایران در بهره برداری برق انتخاب کردن و من بیشتر از اون ذوق کردم که همسرم در همه موارد (شکر خدا) جزیی از بهترین ها هست. داداشم سربازی رو تموم کرد و همزمان به یاری خدا مجوز داروخانه اش را هم گرفت .برای من موفقیت او جزو شیرین ترین لحظه های زندگانی ام هست.(میدانم که خط به خط این را میخوانی برادر عزیزم به امید موفقیت های بیشتر و خوشبختی ات .دوستت دارم یا به قول خودت عاشقتم....).پسرعموم داماد شده و ایشالاه روز ولادت حضرت زهرا (س) عقدکنان هست و همه فامیل های پدریم جمع میشیم و فقط جای مادربزرگم(آنا) خالی میمونه.... .یه اتفاق بد هم اینکه کف پای عمو علی ارغوان رو شیشه بریده و 16 تا بخیه خورده .ایشالاه که زودی خوب بشه و بتونه به راحتی راه بره.
خلاصه که چشم برهم گذاشتیم و فروردین در حال تمام شدنه...پس
زندگی با همه ی وسعتِ خویش ، محفل ِ ساکت غم خوردن نیست ، اضطرابِ هوس دیدن و نا دیدن نیست .
زندگی جنبش ِ جاری شدن است از تماشا گر آغاز حیات تا جائی که خد ا می داند .
در ادامه چند تا عکس