ارغوانارغوان، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره

ارغوان آرام جان

هفته پر ترافیک

1392/8/11 9:04
نویسنده : مامان فرشته
238 بازدید
اشتراک گذاری

چقدر  شلوغ بود این هفته که گذشت !تعجب

دختر کوچولوی مامان سلام

اول ابان تولد مامانم بود تا شب سعی کردم  به روی خودم نیارم  که انگار نه انگار.شب با بابا مهدی یه کیک گرفتیم و رفتیم  خونه مامانم وای که  چه سورپرازی شد!اتشویقاون شب هم عمه ام با رویا امدند خانه مامان اینا تا ارغوان رو ببینن .ارغوانم کلی از دیدن اونا خوشحال شد مخصوصا" که نامزد رویا جون (آقا حمید رضا) زحمت کشیده بود و برای ارغوان یه ظرف پاستیل خریده و فرستاده بود و ارغوانم حسابی کوک شد.زبان

روز  عید غدیر صبح خانوم کوچولو  کمی تب کردی و مجبور شدیم ببریم دکتر کشیک بیمارستان.نگراندکتر هم بعد از معاینه گفت,گلوش چرک کرده و شربت کو اموکسی کلاو داد.حالت بهتر شد و تب قطع شد.با هزار بدبختی دارو را به خوردت میدادیم وای ,هر بار که دارو میخوردی من از استرس اینکه بالا بیاری دستام میلرزید.بابا مهدی هم که با هر مریضی تو بدتر از تو مریض میشه و از استرس میگرنش شروع میشه حالا این وسط منه بیچاره!!!ناراحت

دوشنبه دیدم سرفه هات بدتر شده  با  آقاجون و مامان  جون بردیمت,اردبیل دکتر براک.تا دکتر معاینه کرد کفت خش خش از سینه ات است و باید مراقب باشیم خروسک نشه .به دکتر گفتیم دارو نمیخوری اونم گفت امپول بزنید تااذیت .نشی ..گریهاز دوباره  با آقا جون و مامان جون برگشتیم سراب .بابا مهدی هم امد .تا  صبح مجددا" برگرده اردبیل برای اداره. از شانس من پنجشنبه عروسی دختر خاله ام بود و من اصلا"برای عروسی اماده نشده بودم  ا.ز  سه شنبه هم ماشین آقا جون خراب شد و  از این طرف هم یکی از لوله های آب  خانه حاجی بابا اینا نشتی داشت  و...

تا دلت بخواد سوار آژانس شدیم و تو به همه  می گفتی ( عمو  میسی) خجالتهفته  قبل اینقد همه چیز قاطی پاتی شده بود که نگو.واسه همین اسم این پست رو میدارم هفته پر ترافیک.

عسل مامان ایشالاه زودخوب بشی.منم با تمام قوا از تو مراقبت میکنم.و امیدوارم مریضی به سراغت نیاد دختر قوی مامان.خدا رو شکر همه چیز به خیر گذشت و نادیا جون یا به قول خودت (علوس) ایشالاه خوشبخت باشنفرشته

از مامان و بابای مهربونم و پدر و مادر بابا مهدی واقعا" ممنونم  که در این ١٠ روز مریضی تو حسابی افتادن تو زحمت، مثل همیشهخجالتماچ

کیک تولد مامان جونم

 

متاسفانه روز عروسی از شما عکس تکی ندارم . سرهمی سفیدت رو  با بلوز صورتی تنت کردم.افسوس

اینم اولین دست پخت دختر ماهم  با اثر انگشت روشتشویق

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان فرنيا
15 آبان 92 13:23
عزيزم ايشالله هيچوقت مريض نباشي
ماماني چه كيك خوشمزه اي از همين جا توي مونيتور ميخوام بخورمش
تولد مادرتون مبارك


ممنونم]