دلنوشته ای برای دلبرم
پاره ی تنم کاش میشد لحظه به لحظه ی بزرگ شدنت را نگاشت و به تصویر کشید ،بزرگ شدنت آنقدر دلنشین و دلنواز است که با تمام وجودم احساسش مینکم و گاهی از بی بازگشت بودن این روزها اشک در چشمانم حلقه میزند
دوستت دارم گل ارغوانم
فندق کوچولو این لباس رو مامان جون برات سال قبل گرفته بود تا پاییز امسال بپوشی.بین تو و مامان جون یه رابطه خیلی خوب هست که گاهی منم حسودیم میشه.مامان خوبم میدونم که این وبلاگ رو میبینی و می خوانی
(خیلی دوستت دارم و ممنونم به خاطر همه چیز)
ژست های زیبایی میگرفتی و میگفتی مامان عکز عکز
و وقتی ارغوان انار دانه میکند
کنار آشیانه تو آشیانه می کنم
فضای آشیانه را پر از ترانه می کنم
کسی سوال می کند بخاطر چه زنده ای؟
و من برای زندگی تو را بهانه می کنم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی