ارغوانارغوان، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

ارغوان آرام جان

عاشقانه ای برای عزیزتر از جانم

توئی عاشق تر از عشق توئی شعر مجسم تو باغ قصه از تو سحر گل کرده شبنم تو چشمات خواب مخمل شراب ناب شیراز هزار میخونه آواز هزارو یک شب راز میخوام تو رو ببینم نه یک بار نه صد بار به تعداد نفسهام برای دیدن تو نه یک چشم نه صد چشم همه چشما رو میخوام تو رو باید مثل گل نوازش کرد و بوئید با هرچی چشم تو دنیاست فقط باید تو رو دید تو رو باید مثل ماه رو قله ها نگاه کرد با هرچی لب تو دنیاست تو رو باید صدا کرد میخوام تو رو ببینم نه یک بار نه صد بار به تعداد نفسهام برای دیدن تو نه یک چشم نه صد چشم همه چشما رو میخوام ...
29 بهمن 1391

ولنتاین برای ارغوان

 و تو ارغوان زیباترین و بی نظیرترین هدیه از طرف خداوند هستی برای عشق من و بابا مهدی                            امروز روز سپاس گذاری از خداوند است زیرا که عشق را آفرید تا یادمان باشد کسی هست برای عاشق بودن تا با تمام وجود به او بگوییم عشق من روزت مبارک   ...
26 بهمن 1391

من مادرم

زودتر بزرگ شو و با من حرف بزن زودتر بزرگ شو و با من حرف بزن از ته دل.چرا که دل خاستگاه خداوند است. ارغوانم نگاهت مثل دریا وسیع است.دلبندم مرا مادر صدا کن.مادری که با اولین گریه هایت عمیق ترین خنده هایش شکل گرفت. مادری که وقتی گریه میکنی دست وپایش را گم میکند و هرگاه تب میکنی او میمیرد. دوست دارم زود بزرگ شوی ،تا غزل ها و ترانه های زندگی را در گوشم زمزمه کنی تا همه انسانها هم از شادی تو سرمست شوند.  زودتر بزرگ شو و با من حرف بزن ...
25 بهمن 1391

قلب مامان

عزیزترینم تو بهترین هدیه خدا به من و بابا هستی. ارغوانم قشنگترین لبخندها ،شادترین روز ها را برایت از خداوند مهربان خواهانم مامان قوبون مامان و بابا گفتن تو خوشگلم ...
17 بهمن 1391